نوشته شده توسط: دنی
وطن به سیلی و گهواره به سیلاب رفته است.
پس کجایید ای کمانداران رعنا ترین کلمات!
مرثیه ای کو تا بر مصیبت میهنم مویه کنم؟!!
گفتار چهارم: چنین گفت زرتشت
هم از برای سروش و هم از برای ستاره
مهرا، مهرانه ی من
گرازانی بی دانش ودعا
بر زمین من وسرزمین من
حکم بر ستاره و خورشید می رانند.
کاری کن ای کلمه ی هشیوار!
پس ضربه ی آخرین کجاست؟
مردمان من
ترا که غایب روزگار منی می طلبند
گفتار پنجم:چنین گفت زرتشت
زنان برازندگان بارآور سرزمین منند